به گزارش مجله خبری نگار رفتارهای اطرافیان و به ویژه والدین به عنوان اولین و کوچکترین جوامعی که کودکان در آن رشد میکنند و تاثیر میپذیرند، در نوع رفتارهای اجتماعی آنها که به تدریج وارد اجتماعات بزرگتری مانند مهدهای کودک و مدرسه میشود، بسیار تاثیرگذار است.
از دعواهای کوچک والدین گرفته تا بزههای بزرگتر آنها در خانواده یا اجتماع، همگی در شکل گیری شخصیتی کودکان که زمانی دانش آموزان و دانشجویان جامعه خود میشوند، نقش خواهند داشت.
تصور کنید کودکی که متاثر از خشم والدین و اطرافیان خود است، شاهد قتل مادر به دست پدر باشد. در چنین شرایطی چه آیندهای برای وی رقم میخورد. هنگام بروز حوادث اینچنینی، بسیاری از ما پیگیر نوع وقوع جنایت و چرایی آن هستیم، اما کسی پیگیر وضعیت کودکان بازمانده از این حوادث نیست. یادم هست در یکی از قتلهای زنجیره ای، پسربچهای که پدرش اقدام به قتل چندین زن کرده بود، با تایید رفتارهای پدرش و اسطوره سازی از وی به خبرنگاران گفت مرگ مقتولان حقشان بوده و راه پدرش را ادامه میدهد.
یا تصور کنید در حادثه هولناکی که اخیرا رخ داد و زن جوانی به دست همسرش به قتل رسید، فرزند کم سن و سال آنها روزی بزرگ شود و بیش از پیش در جریان جزئیات مرگ مادرش قرار بگیرد یا تصور کنیم پدر وی یا اطرافیانش از کرده او تمام قد دفاع کنند و رفتارش را امری عادی جلوه دهند. آن وقت نتیجه و اثر این حجم از آموزشهای غلط و منفی چه میشود؟ کودکان بازمانده از خشونتهای والدین چه بر سرشان میآید و چه آیندهای خواهند داشت؟
به گزارش مجله خبری نگار خدیجه روشنی در این خصوص توضیح داد: وقتی کودک ببیند و بفهمد با اعمال عصبانیت میتواند توجه دیگران را جلب کند و در آنان اضطراب ایجاد کند، این رفتار را بارها از خود نشان میدهد تا به هدفش برسد. از عصبانیت و خشم بدنی و کلامی گرفته تا حتی تجاوز به حقوق دیگران.
عضو سازمان روانشناسی درباره اینکه کودکانی که تماشاگر رفتارهای خشونت آمیز والدین خود هستند، در آینده بازتاب این آموزشهای اشتباه خواهند بود، تصریح کرد: انسان همواره در حال رشد و تکامل است و این رشد و تکامل در دوران کودکی و بزرگی هم از نظر جسمی و هم هیجانی رخ میدهد. در این میان کودکان علاوه بر تغییرات جسمی، با سرعتی زیاد از نظر هیجانی و عقلانی و اجتماعی نیز رشد میکنند.
وی ادامه داد: کودکان از جمله افراد آسیب پذیر در اجتماع هستند. در نتیجه چنانچه حقوق آنها به درستی رعایت نشود، خسارتهای جبران ناپذیری بر شخصیت و کرامت انسانی آنان وارد میشود.
روشنی تاکید کرد: از آنجا که خانواده اولین نهادی است که کودک وارد آن میشود، پس خانواده نقشی مهم در شکل گیری شخصیت کودک ایفا میکند. به عبارتی خانواده از یک سو بهترین جایگاه برای رشد و حمایت کودک است و از سوی دیگر میتواند به محل نقض حقوق وی و حتی از بین بردن فرصتهای طلایی در زندگی آینده او تبدیل شود.
وی اظهار داشت: بنابراین خانوادهها باید از طریق تربیت صحیح، شخصیت و کرامت انسانی کودک را ارج نهاده و وی را برای آیندهای روشن در اجتماع آماده کنند.
این عضو سازمان نظام روانشناسی با بیان اینکه متاسفانه شاهد این هستیم که در بعضی از موارد نقض کرامت حقوق کودک در خانوادهها اتفاق میافتد، خاطرنشان کرد: اولین حقوق کودک در خانواده، ایجاد فضای امن از جانب والدین است. والدینی که به طور مکرر در خانواده با هم تعارض دارند و مشکلات خود را به روش خصمانه حل میکنند مشکلات عاطفی و رفتاری فراوانی را به کودکان خود منتقل میکنند.
روشنی اضافه کرد: در نتیجه چنین کودکانی نسبت به کودکان دیگر که در فضای آرام و به دور از تنش رشد یافته و آموزش دیده اند، دارای مشکلات رفتاری و عاطفی فراوان میشوند. به طوری که محققان پی برده اند ناسازگاری ازدواجی والدین با ناسازگاری ازدواجی فرزندانشان در سالهای بعد رابطه دارد.
وی خاطرنشان کرد: برخی والدین زورگو، سلطه گر، کج خلق، منتقد و زودخشم هستند. پس بدون شک فرزندان آنها نیز متاثر از رفتار والدین خود خواهند بود.
این روانشناس گفت: تعارضها و خشونتهای والدین، برای رفاه عاطفی و رفتاری کودکان زیان بار است و آنان را به بی سامانی شخصیتی که یکی از کجرویهای اجتماعی است، دچار میکند. کودکان با انحرافات رفتاری و ارتکاب جرم، ماحصل تربیت یک خانواده متشنج هستند. والدینی که هنوز خود هیچ شیوه تربیتی را در جهت فرزندآوری آموزش ندیده اند، چگونه میتوانند فرزندان سالم آموزش و پرورش دهند؟
روشنی یادآور شد: خانوادههایی که هرگونه احساس منفی طرف مقابل را با خشم پاسخگو هستند قطعا این رفتار را به کودکان خود نیز انتقال میدهند و کودک از آنان الگوبرداری میکند. اعتیاد والدین، تنبیه بدنی، رفتارهای متضاد والدین، قهرهای طولانی آنها و تبعیض و... همه از عواملی است که آموزشهای نامتعارف و اشتباهی را به کودک منتقل میکند و همه اینها از عوامل خشونت و بدرفتاری در کودکان است.
این روانشناس اظهار داشت: کودکانی که از نظر عاطفی در محیطی ناامن پرورش پیدا میکنند، قطعا رفتارهای مسالمت آمیز با گروههای همسن و سال و همکلاسیها در مدرسه نخواهند داشت. در ادامه آنها با کوچکترین تنشی اقدام به رفتارهای مقابلهای ناسازگارانه تکانشی میکنند که این خود باعث فاصه گرفتن وی از دیگر دانش آموزان و همکلاسیهای خود میشود. در نتیجه کودکی که از جانب گروه همسالان خود، مورد پذیرش قرار نگیرد، دچار نوعی سرخوردگی عاطفی و در نهایت پایین آمدن عزت نفس و اعتماد به نفس میشود.
روشنی گفت: روانشناسان به وضوح به یک موضوع اشراف دارند و آن هم این است، افرادی که در جامعه هنجارشکنی کرده و رفتارهای نامتعارف از خود نشان میدهند، از پایین بودن عزت نفس و اعتماد به نفس رنج میبرند و همین مساله در روند تحصیلی آنان تاثیر منفی میگذارد.
عضو سازمان نظام روانشناسی با بیان اینکه به والدین توصیه میشود قبل از بچه دار شدن به نوع رابطه و چگونگی رفتار با فرزندانشان دقت داشته باشند و از مشاوران کمک بگیرند، تصریح کرد: آماده سازی برای پدر و مادر شدن بسیار اهمیت دارد. در نتیجه ایفای این نقش با انتقال رفتارهای مناسب در زمان کودکی فرد تاثیر چشمگیری دارد.
روشنی میگوید: حتی قبل از ورود کودکان به دوران تحصیل باید برای آموزش دادن آن جهت داشتن یک ارتباط و همراهی سازنده با همکلاسیها و سایر دانش آموزان مدرسه، والدین باید آموزش دیده و این آموزشها را به فرزندان خود منتقل کنند.
این روانشناس تاکید کرد: فرزندان نیاز دارند تا والدینشان با آنها بنشینند، صحبت کنند و به بازی و شوخی بپردازند. در ادامه باید حد و حدودی برای خواستههای فرزندان در نظر گرفت تا آنها تفاوت رفتار درست و نادرست را از طریق والدینشان آموزش ببینند.
روشنی خاطرنشان کرد: لازم است والدین با تاکید کردن بر نقاط قوت و محاسن کودک اعتماد و عزت نفس را در آنها به وجود آورند. برای اینکه در کودک خودپذیری را پرورش دهیم، باید به او اعتماد و اعتقاد داشته باشیم. فرزندمان را گاهی تشویق کنیم تا احساس لیاقت کند. این مساله در پیشرفتهای تحصیلی آنان تاثیر شگرفی خواهد داشت.
وی افزود: کودکتان را دوست داشته باشید چراکه کودک با دوست داشتن و دوست داشته شدن احساس امنیت میکند. از خانوادهها تقاضا میشود قبل از بروز برخی مشکلات رفتاری به فکر پیشگیری باشند. چراکه اگر مشکلات رفتاری به شکل عادت برای کودک تبدیل شود، در آن صورت علاجش سخت خواهد بود.
تکانش (Impulse) رفتاری است که فرد در یک لحظه، ناگهان نسبت به یک اقدام مشخص از خود نشان میدهد. رفتارهای تکانشی هم بر همین اساس، رفتارهایی هستند که فرد به صورت لحظه ای، با عجله و بدون تامل در مورد نتایج این رفتار اقدام به انجام آنها میکند.
ناتوانی در برنامه ریزی برای انجام امور زندگی، عدم کنترل رفتاری و جست و جو پراکنده برای کسب تجربیات جدید از جمله عوامل بروز رفتارهای تکانشی به شمار میروند.
رفتارهای تکانشی میتوانند جدی و فراگیر باشند، ولی اینگونه رفتارها قابل درمان هستند. آگاهی فرد نسبت به رفتار ناخوشایند خود و استفاده از برخی روشهای روان شناسی و در نهایت درمانهای دارویی میتواند در زمینه رفع این عارضه موثر باشد.